..
از آن سفر قهرمانی که امدم و رسیدم خانه..دیگر هیچ چیز مثل قبل نبود!
هنوز هم نیست...دیگر مسافر شده بودم..مسافری که هیچ وقت منزلی ندارد،برایم ماندنی دیگر در کار نیست،همه اش رفتن و رفتن،پاهایم پای رفتن شده اند.
کولی ها چه زندگی خوبی دارند،کولی ها چه زندگی عاشقانه ای دارند،کولی ها چه قدر از همه ی ادمهای زمین آدم تر اند انگار!بس که مسافرند!حسادت میکنم به انهمه سبک بالی و گشاده دلی،حسادت میکنم به ضرب اهنگهای پر شور رقصهایشان...حسادت میکنم به آنهمه زندگی که کولی ها میکنند!
از سفر جنگلهای تاریک و غارهای درون که برگشتم..دنیا برایم شد یک کتاب بزرگ که درش سفر کنم و قصه هایش را بخوانم.درهای جادویی به رویم باز شدند..و انگار کلید سحر آمیزی بود که به دستان من سپرده شد.
حالا بسیار بیش از گذشته سفر میکنم و هنوز هم در هر سفر، جادویی برای کشف شدن و رازی برای فهمیدن هست،پس قهرمان هرگز از سفر نمی ایستد و هر روز تجربه ای نو برای زندگی است.
تابستان امسال بسیار سفر کردم از شمال تا خلیج فارس که ساحلش برایم پر از شگفتی بود..تا شیراز که برای اولین بار در عمرم
هوایش را نفس میکشیدم وتا اصفهان نازنین که امروز زیباترین شهرهایی که دیده ام است!
...سفرنامه ای از سفر اصفهان نوشتم که در اینجا منتشر شده وسفرنامه ی شیراز و کیش هم نوشته ام اما در دفتری در کشوی پا تختی ام مخفی شده..!!یک روزی بشود داستانش را برایتان بگویم.
میخواهم بیشتر سفر کنم و بیشتر بنویسم..چرا که قصه گفتن مهمترین کار دنیاست و همیشه زیباترین قصه ها از آن کولی ها بوده است!
از آن سفر قهرمانی که امدم و رسیدم خانه..دیگر هیچ چیز مثل قبل نبود!
هنوز هم نیست...دیگر مسافر شده بودم..مسافری که هیچ وقت منزلی ندارد،برایم ماندنی دیگر در کار نیست،همه اش رفتن و رفتن،پاهایم پای رفتن شده اند.
کولی ها چه زندگی خوبی دارند،کولی ها چه زندگی عاشقانه ای دارند،کولی ها چه قدر از همه ی ادمهای زمین آدم تر اند انگار!بس که مسافرند!حسادت میکنم به انهمه سبک بالی و گشاده دلی،حسادت میکنم به ضرب اهنگهای پر شور رقصهایشان...حسادت میکنم به آنهمه زندگی که کولی ها میکنند!
از سفر جنگلهای تاریک و غارهای درون که برگشتم..دنیا برایم شد یک کتاب بزرگ که درش سفر کنم و قصه هایش را بخوانم.درهای جادویی به رویم باز شدند..و انگار کلید سحر آمیزی بود که به دستان من سپرده شد.
حالا بسیار بیش از گذشته سفر میکنم و هنوز هم در هر سفر، جادویی برای کشف شدن و رازی برای فهمیدن هست،پس قهرمان هرگز از سفر نمی ایستد و هر روز تجربه ای نو برای زندگی است.
تابستان امسال بسیار سفر کردم از شمال تا خلیج فارس که ساحلش برایم پر از شگفتی بود..تا شیراز که برای اولین بار در عمرم
هوایش را نفس میکشیدم وتا اصفهان نازنین که امروز زیباترین شهرهایی که دیده ام است!
...سفرنامه ای از سفر اصفهان نوشتم که در اینجا منتشر شده وسفرنامه ی شیراز و کیش هم نوشته ام اما در دفتری در کشوی پا تختی ام مخفی شده..!!یک روزی بشود داستانش را برایتان بگویم.
میخواهم بیشتر سفر کنم و بیشتر بنویسم..چرا که قصه گفتن مهمترین کار دنیاست و همیشه زیباترین قصه ها از آن کولی ها بوده است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر